کد خبر: ۹۵۲
۱۳ آذر ۱۴۰۲ - ۰۰:۰۹

کلیپی جنجالی از دادگاه شهلا جاهد و جمله‌ای که خطاب به ناصر محمدخانی گفت | عاشق ناصر بودم؛ از ۱۳ سالگی | روایت خواهر شهلا از شب اعدام | یک سوال کهنه؛ شهلا واقعا قاتل بود؟

تعداد بازدید : 1054
در دو روز گذشته، کلیپی از یکی از دادگاه‌های شهلا جاهد منتشر شد که بسیار پربازدید شده است. شهلا جاهد در این کلیپ، خطاب به ناصر محمدخانی می‌گوید: «ولی بازم دوستت دارم.» شهلا بعد از ۸ سال و ۲۳ روز در بامداد ۱۰ آذر سال ۱۳۸۹ اعدام شد.
کد خبر: ۹۵۲

به گزارش روبرونیوز؛ لاله سحرخیزان ۱۷ مهر ۱۳۸۱ در خانه‌ای واقع در میدان کتابی تهران به قتل رسید. با کشف جسد لاله مشخص شد او با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده است. ناصر محمدخانی در زمان وقوع جنایت ایران نبود و به همراه تیم پرسپولیس در اردوی آلمان به سر می‌برد. ماموران مدتی بعد زنی را شناسایی کردند که حدس می‌زدند مظنون جنایت است.

شهلا جاهد، همسر موقت ناصرمحمدخانی و دلبسته او، هنگامی که برای وصول یک چک به بانک رفت تا از حساب محمدخانی مبلغی را برداشت کند توسط کارآگاهان اداره آگاهی که از چند روز قبل حساب بانکی ناصر محمدخانی را ردگیری می‌کردند، دستگیر شد.

شهلا از همان روزی که دستگیر شد در بازداشتگاه پلیس به سر می‎‌‎برد و در این مدت شواهد زیادی به ‎‌‎دست آمده بود که نشان می‎‌‎داد او تنها کسی است که راز جنایت را می‎‌‎داند. ماموران دفترچه خاطراتی از او کشف کردند که نشان می‌داد او کار‌های روزمره‎‌‎اش را در آن یادداشت می‎‌‎کرد، اما در صفحه‎ ‎ای که روز به قتل رسیدن لاله را نشان می‎‌‎داد شهلا چیز‌هایی نوشته و بعد آن‌ها را خط زده بود. این تنها قلم‌خوردگی‎ ‎ای بود که در دفترچه خاطرات شهلا به چشم می‎‌‎خورد.

من عاشق ناصر بودم، از ۱۳ سالگی!

کارآگاهان اداره آگاهی در ابتدا چند نفری از جمله ناصر محمدخانی را به عنوان مظنون دستگیر کردند ولی بعد از چند روز با ردگیری حساب ناصر محمدخانی به نام جدیدی برخورد کردند. شهلا جاهد زنی که چکی را به بانک برده و از حساب او پول برداشت کرده است. با دستگیری شهلا جاهد پرونده رنگ و شکل دیگری به خود گرفت و در این میان سوالات و گمانه‌زنی‌های بسیار زیادی درباره گناهکار بودن یا نبودن شهلا جاهد در افکار عمومی به وجود آمد.

بعدها شهلا در جریان رسیدگی به پرونده‎‌‎اش گفت که وقتی فقط ۱۳ سال داشته عاشق ناصر محمدخانی شده بود؛ «من در یک خانواده پرجمعیت در جنوب تهران زندگی می‎‌‎کردم. عاشق فوتبال بودم و بعد عاشق ناصر شدم و می‎‌‎خواستم هر طوری شده او را ملاقات کنم.» او وقتی جوان‎‌‎تر شد، نه‎‌‎ تنها توانست به ملاقات ناصر برود، بلکه وارد زندگی‎‌‎اش شد و مخفیانه به عقد موقت او درآمد و به خانه‎‌‎ای نقل‌مکان کرد که ناصر برایش اجاره کرده ‌بود.

بررسی پرینت تماس‎‌‎های شهلا نشان می‎‌‎داد از روزی که ناصر به اردوی آلمان رفته بود، هر روز و هر چند ساعت با او تماس می‎‌‎گرفت، اما از ساعت ۸ غروب روز پیش از جنایت تا ۱۰ و نیم صبح روزی که لاله به قتل رسید، هیچ تماسی با او نگرفته بود.

اظهارات ناصر محمدخانی درباره اینکه شهلا چطور به لاله حسادت می‎‌‎کرد از این حکایت داشت که او نسبت به لاله کینه عمیقی به دل داشته و از اینکه برخلاف لاله مجبور بود مخفیانه در زندگی ناصر حضور داشته باشد، رنج می‎‌‎برد. بررسی صحنه جنایت از این حکایت داشت که لاله، صبح روز حادثه زمانی که در خواب بوده از سوی قاتل غافلگیر شده است. او در را به روی غریبه باز نمی‎‌‎کرد و بنابراین قاتل برای اجرای نقشه‎‌‎اش باید با کلید یدکی وارد خانه شده باشد و به‎‌‎ گفته ناصر، غیر از اعضای خانواده تنها کسی که کلید یدکی خانه را داشت، شهلا بود. همه این شواهد، پلیس و تیم جنایی را به این نتیجه رسانده بود که قاتل کسی جز شهلا نیست، اما او که از هر فرصتی برای نشان دادن عشق و علاقه‎‌‎اش به ناصر استفاده می‎‌‎کرد، همچنان منکر جنایت بود تا اینکه ۱۱‎‌‎ماه بعد از دستگیری او، اتفاقی رخ داد که می‎توانست سرنوشت این پرونده جنایی را مشخص کند.

۱۱ ماه سکوت

او پس از ۱۱ ماه سکوت در بازجویی‌ها اعتراف کرد علاقه زیادی به ناصر محمدخانی داشته و از طرفی به لاله حسادت می‌کرده و به همین دلیل او را به قتل رسانده است، اما طولی نکشید که همه این اعترافات را در جلسه دادگاه رد کرد و گفت: «وقتی در حیاط اداره آگاهی با ناصر قدم می‌زدیم، او به من گفت یک ماه دیگر سالمرگ لاله است. او از من خواست به قتل اعتراف کنم تا آبروی او حفظ شود. ناصر به من گفت برای گرفتن رضایت از اولیای دم یعنی ۲ پسرش و پدر و مادر لاله تمام سعی خود را خواهد کرد. من نمی‌توانستم مردی را که اینقدر عاشق او بودم این‌طور خوار ببینم. من فقط به خاطر اینکه ناصر بیشتر از این اذیت نشود به این قتل اعتراف کردم.»

البته پس گرفتن اعترافات در دادگاه باعث نشد تا قاضی پرونده حکم به بی‌گناهی او بدهد و در نهایت حکم قصاص او صادر شد. اگر چه که وکیل شهلا به این حکم اعتراض کرد.

عبدالصمد خرمشاهی، وکیل شهلا گفته بود: «ماجرا در سه یا چهار جلسه پشت سر هم رسیدگی و شهلا محکوم به قصاص شد. ما به این مساله اعتراض کردیم و این پروسه چند سالی ادامه داشت و مرتب حکم لغو و تایید می‌شد. ما با توسل به مستندات قانونی که حق قانونی شهلا بود تا زمانی که قانون اجازه می‌داد، این روند را ادامه دادیم و زمانی که دیگر راهی برای اعتراض وجود نداشت و تقریبا تمام مراحل پرونده طی شده بود، حکم مجددا صادر شد. خانم جاهد هیچ‌گاه نگفتند که مرتکب این قتل شده‌ام. من خیلی اصرار داشتم که حقیقت را به من بگوید و به مواردی هم دسترسی پیدا کردم که نشان‌دهنده حضور افرادی غیر از خانم جاهد در صحنه جرم بود و برای من مساله روشنی بود و من به اینکه شهلا مجرم باشد اعتقاد نداشتم، بلکه بحث شرکت یا معاونت او را صحیح می‌دانستم البته بحث مشارکت را هم بعد‌ها تغییر دادم و بیشتر نظرم به معاونت بود و استدلال و مدارک به قدر کافی برای اثبات این مساله وجود داشت. این نظر شخصی من است که همچنان به آن معتقدم. خانم جاهد پیش از محاکمه محکوم شده بود و قبل از تشکیل جلسه دادگاه از طریق رسانه‌ها قاتل معرفی شده بود.»

روایت خواهر شهلا از آخرین دیدار

خواهر شهلا جاهد در مورد آخرین دیدار با او گفت: «او می‌گفت دیگر از فردا رخت سفید بر تن خواهم کرد و ۹ سال زندگی با عذابم تمام می‌شود. او هیچ درخواستی از ما نداشت و می‌گفت برایش دعا کنیم. مادرم را بوسید به پایش افتاد و از او درخواست طلب مغفرت کرد.»

خواهر شهلا که ساعت ۵ بعدازظهر روز سه‌شنبه در جریان ملاقات حضوری با خواهرش برای آخرین بار بود در خصوص این ملاقات گفت: «از ظهر دیروز نگران اجرای حکم بودیم تا اینکه وکیل پرونده ماجرا را به ما اعلام کرد و گفت که می‌توانیم برای آخرین بار با شهلا ملاقات داشته باشیم. تمام اعضای خانواده برای دیدن شهلا به زندان اوین آمدیم. ساعت ۵ را نشان می‌داد. دلم می‌تپید و نگران دیدن شهلا بودم. دلم نمی‌خواست این آخرین ملاقات من با او باشد دوست داشتم بال در می‌آوردم و او را همراه خودم به بیرون از زندان می‌کشاندم، اما دقایقی نگذشته بود که شهلا به همراه مامور زندان وارد اتاقک ملاقات شد. او بسیار ساکت در حالی که صورتش سفید شده بود در کنار ما نشست. خودش هم باور نداشت که این اتفاق در حال رخ دادن است هر چه به او گفتیم که اگر واقعیتی وجود دارد بیان کن حاضر به گفتن چیزی نشد و تنها از ما حلالیت طلبید. او می‌گفت دیگر از فردا رخت سفید بر تن خواهم کرد و ۹ سال زندگی با عذابم تمام می‌شود. او هیچ درخواستی از ما نداشت و می‌گفت برایش دعا کنیم. مادرم را بوسید به پایش افتاد و از او درخواست طلب مغفرت کرد. وقتی می‌بردنش تا به داخل قرنطینه برود صورتش را برگرداند و برای‌مان گریه کرد. همانجا بود که دلم ترکید، گریه کردم و از خدا خواستم تا از گناهانش بگذرد. حالا هم ناباورانه در انتظار آمدن اولیای دم هستیم، امیدوارم آن‌ها خواهرم را به خاطر گناهش ببخشند.»

همه تلاش‌ها برای گرفتن بخشش بی‌نتیجه ماند و در نهایت بعد از ۸ سال و ۲۳ روز در بامداد ۱۰ آذر سال ۱۳۸۹ شهلا اعدام شد.

شهلا واقعا قاتل لاله بود؟

عبدالصمد خرمشاهی،‌ وکیل، پیش از این در مورد اعترافات شهلا و روند پرونده شهلا به اعتماد گفته است: «در مورد نحوه دادرسی ایراداتی وجود داشت که این ایرادات فقط مختص به این پرونده نیست و در اکثر پرونده‌های جنجالی جنایی وجود دارد. قانون مجازات اسلامی ادله اثبات دعوا را با علم قاضی در اقرار، شهادت شهود، قسامه و... می‌داند، ولی در این پرونده ادله کافی نبود و روند صرفا بر اساس اقرارات شهلا پیش می‌رفت.»

این حقوقدان درباره مساله اقرارات متهم چه در این پرونده و چه در پرونده‌های جنایی دیگر گفت: «در گذشته اگر فردی به اتهام خود اقرار می‌کرد، اقرار او را قبول می‌کردند و طبق آن حکم داده می‌شد، اما سیستم نوین دادرسی به اینجا رسید که اقرار همیشه مطابق با واقعیت نیست و امکان دارد با انگیزه‌های مختلف از سوی متهم صورت گرفته باشد. ممکن است فردی جرمی را مرتکب نشده باشد، اما با انگیزه‌های متعدد مثل انگیزه‌های عاطفی، مالی و... اقرار کرده باشد. به‌طور مثال؛ در پرونده قدیمی‌ترین زن زندانی (دلارا دارابی) و سایر پرونده‌های جنایی بعدها مشخص شد اقراری که از سوی متهمان پرونده صورت گرفته بود مطابق با واقعیت نبوده است.

او گفت: «در پرونده قتل لاله سحرخیزان شاهد بودیم که صرفا اثبات ادله به اقرار شهلا اکتفا شده بود. بنابراین اقرار زمانی معتبر است که با سایر واقعیت‌ها، دلایل و مدارک موجود همخوانی داشته باشد. مثلا امکان دارد فردی اقرار کند؛ شخصی را با ضربات چاقو به قتل رسانده، ولی کارشناسان پزشکی قانونی هنگام کالبدشکافی تشخیص دهند متوفی با خوراندن دارو و مسمومیت به قتل رسیده است. پس اقرار فاقد ارزش است.»

خرمشاهی گفت: «در دادگاه اقراراتی که شهلا قبلا انجام داده بود را ضبط کرده و نشان دادند. این موضوع با چارچوب و موازین دادرسی و قانونی انطباق نداشت، چون دلیل محسوب نمی‌شد یا مثلا حضور فرزندان مرحومه در دادگاه که خلاف قانون بود. کودکان نباید در این نوع محاکم حضور داشته باشند. یکی از مواردی که در پرونده‌های جنایی باید به آن توجه داشت، این است که خیلی عجولانه در مورد این پروند‌ها تصمیم گرفته می‌شود. چه اشکالی دارد رسیدگی طی پنج، شش جلسه صورت گیرد و به تمام نکات ریز پرونده دقت و رسیدگی شود. معمولا عجله در صدور حکم پرونده‌های جنجالی باعث می‌شود پرونده در مراحل بالا از سوی مراجع بالا نقض شود. وقتی که در پرونده‌های جنجالی دقت و رسیدگی کامل نمی‌شود و تحت فشار افکار عمومی حکم صادر می‌شود با ایرادات و نواقصی در دیوان عالی کشور روبه‌رو می‌شود. در نتیجه باید مقررات آیین دادرسی کیفری در تمام پرونده‌ها رعایت شود.»

 

گزارش خطا
برچسب ها:
اعدام شهلا جاهد
ارسال نظر
داغ‌ترین ویدئوهای روبرو